سلام.منم یه زن عمو دارم اسمش منیره ست.آخر هیکل وکونه.قد بلند. هیکلی سینه بزرگ .کون وای نگو از کون.و به اینا رنگ پوست سفیدشو اضافه کنید حالا.راه میره کونش مثل ژله میلرزه.از ۱۲ سالگی تو کف کوس و کونشم.راستش بچه که بودم یه شب خونمون مهمون بودن.نصف شب کرمم ریخت از سوراخ کنار شوفاژ که به اتاقشون دید داشت نگاه میکردم.دیدم عموم داره میکندش.نمیدونید از رو شهوت چه آخ و اوخی میکرد. ولی عموم چون نسبت بهش پیره زود آبش اومد.ولی زن عمو منیره چون دلش سکس خفن میخاست هنوز لنگاش تو هوا قفل بود. فرداش صبح رفت حموم.منم رفتم سر ساکشو شورتو کورستشو دزدکی ورداشتم.وای نمیدونید چه عطرو بویی داشت لباس زیراش.بوی ممه هاش و کوس و کونش رو شورت کورستش بود.انگار لخت بغلم بود و داشتم میخوردمشو میکردمش.دوبار پشت سر هم جغ زدم ریختم تو شورتو کورستش.بعد گذاشتم سر جاش.از حموم که درومد رفت سراغ ساکشو لباس زیراشو تنش کرد.کوس و کونشو بگام آبم مالیده شد به کوس و کون رونش.فکرش دیوانم کرده بود.۲۵ساله من هرشب به عشقش جغ میزنم.عموم زود انزالی داره چون.زن عمو منیره همیشه حشریه.کونو کوسو روناشم چون بزرگن همیشه بهم مالیده میشن و کوسش همیشه خیسه و شهوتی.یبار فرودگاه بودیم تو شلوغی جمیعت رفتم واستادم پشت سرش از عقب که هل دادن خودمو چسبوندم بهش.وای کیر سیخ شدم دقیقا افتاد بین دو لپه کونش تو فرو رفتگی سوراخ کونش .اصلا نفهمیدم کی آبم اومده.بر گشت نگام کرد.منم فوری گفتم آدم نیستن که عین گاو هول میدن همو.تو چشاش که نگاه کردم .از چشاش شهوت میبارید.جنده معلومه بزاره و دلش کیر میخاد.تو حسرت یه سکس خفنه که از سوزش کوسش گریش دربیاد.ولی معلومه میترسه و نمیتونه بگه.شایدم داره با یکی دیگه به عموم خیانت میکنه.تصورش سخته یه همچین کوس و کونی بتونه به شهوتش غلبه کنه.یه چند بار شنیدم کورتاژ کرده.احتمالا از رابطه مخفیش حامله شده بوده. یبارم جلو تالار بودیم عموم کلید ماشینشو داد گفت زن عموت اومد در ماشینو واکن سوار شه.منم از خدا خواسته کلیدو از دستش قاپیدمو رفتم به کمین شکار.تا بیاد کیرم سیخ شده بود از تصور هیکلش.جغ زدم ریختم کف دستم.بعد آبمو مالیدم به دست گیره های در تا وقتی در و وا میکنه آبم مالیده شه دستش.چند دق بعد دیدم داره میاد.وای نگو که به چه حالی افتادم.از دیدنش قلبم تیر کشید.زن عمو منیره پوست روشن و سفیدی داره.با آرایش و خط چشم و سایه خیلی کوس کوس شده بود.لبای قرمزشو با ماتیک درشترو قرمزترو براقتر کرده بود.جلوی چادرش باز بود.سینه های درشت و سفیدش که نوکاشون رو به آسمونه از زیر لباسش پیدا بود.از یقه باز لباسش خط سینشو که دیدم سیاهی چشمم رفت.با اینکه چند دق پیش جغ زده بودم کیرم دوبار سیخ شد. دامنش تا زانو بود ازون به بعد ساق پاش پیدا بود.ساق پای سفیدش رو با تیغ صاف و براق کرده بود.از روشم جوراب گیپور پوشیده بود.خیلی سکسی بود.کفشای براق سیاهش با پاشنه های باریک و بلند. اون پا و پاچه و جوراب گیپور پدر هر مردیو از دیدنش در میاورد.وضعم خیلی خراب بود.تصمیم دیگه قطعی شده بود.اومد جلو سلام کرد.منم با صدای لرزون جوابشو دادم و گفتم کلید دست منه بیا سوار ماشین شو.درماشینو با ریموت زدم. دستشو دراز کرد دستگیره درو گرفت آبمو که مالیده بودم خورد به دستش .لزجیشو فهمید ولی حدس نزد آبه جغه.درو از بالای شیشه گرفتم براش باز کردم.باهاش فقط ۳۰سانتی فاصله داشتم.بوی ادکلن و تنش بهم میخورد.نفسش تو نفسم بود.اومد سوار شه دیگه نتونستم خودمو نگر دارم به کونش دست زدم.نمیدونید چه کونی داشت.نرمی کونش مثل سینه خام بدون پوست مرغ پرکنده بود.معنی فیله رو واقعا فهمیدم. بی اختیار آبم پرید. یه لحظه خشکش زد برگشت نگام کرد.ولی توشک فکر کرد که دستم نباشه وبه در ماشین کونش خورده حتما.خیلی شانس آورد آبم اومده بود.وگرنه تو تاریکی کوچه که همه سرشون به عروسی گرم بود.بزور رو صندلی عقب ماشین میخابوندمشو بهش تجاوز میکردم.از شهوت سرخ سرخ شده بودمو صورتم تو آتیش حشریت گاییدن زن عمو منیره میسوخت.اونم یچیزایی فهمیده بود حشری بود هی آب دهنشو قورت میداد.گلوش خشک شده بود.از ترس اینکه کار دست خودمو زن عمو منیره ندم .گفتم برم عمومو بیارم و ازونجا دور شدم. تصور و بیان کوس و کون هیکل زن عمو منیره براتون سخته.باید ببینیدش تا بفهمید من تو این سالها چی کشیدم.کل زندگیم با فکر کون و کوس و ممه هاش بگا رفته.چندبار خاستگاری رفتم واسه تشکیل زندگی اما هر مدل دختری دیدم گفتم منیره یچیز دیگست و منصرف از ازدواج شدم.خیلی دوست دارم کوسشو اونقدر بخورم آبش بپره تو دهنم.کل تنشو بخورم سیاه کنم.وکونشو بکنم جیغ بزنه.اونقدر تلمبه بزنم تو کونش نفسش بالا نیاد.بعد آبمو بریزم تو کوسش حامله بشه از من.بعدتو مهمونیا جلو همه با شهوت بهش نگا کنم و به کارایی که باهاش کردم فکر کنم.زن حشرییه مطمئنم عشق کیره ولی نمیدونم چجور بهش بگم. ولی دیگه تصمیمو گرفتم.میخام بهش تجاوز کنم.پسرش رفته تهران دانشگاه.عمومم خونه نیست بیشتر وقتا.میخام برم خونشون به یه بهونه ای.طبق معمول که تعارف کرد بیا تو.برم تو همه چیو بهش بگم.اگه خودش راضی شد لختش کنم بکنمش.اگه نه بهش حمله کنم بهش تجاوز کنم. یا بخاطر ترس از آبرو سن و سالش و حرف مردم وآینده پسرش که تو این سن مامانشو گاییدن صداشوودر نمیاره.که مطمئنم اینطوری میشه.و من روزی یبار میرم میکنمش.و تا آخر عمرم با گاییدنش رستگار میشم.یا میره میگه به عموم.که اونم برام مهم نیست.هرچی میخاد بشه.خیلی شهوت دارم تو خونه خودش.رو تخت پسرش ببرم بکنمش.من تا اون کونشو نکنم دست بردار نیستم.آرزومه زن عمو منیره رو بکنم آب گرم کیرمو خالی شم تو کوسش.کل بدنشو بخورم کبود کنم. کل بدنشو چنگ بزنم.جای ناخنام روش بیافته.گلوشو بمکم سیاه کنم.پسر عمو که بچه بود به عشق زن عمو منیره.نصف شب شورت پسرشو میکشیدم پایین میذاشتم لای کونش.توخابم تو گوش پسرش میگفتم نترس من مامانتم میکنم.بعد آبمو میریختم لای کونش.پسرش از بچگی میدونه تو کف کون مامانشم.ولی نمیتونه صداشو در بیاره.یبار عید خونمون بودن.آبمو ریختم لای شیرینی ناپلئونی بردم گرفتم جلو زن عمو منیره.اونم ورداشت با چه لذتی داشت میخورد.کونشو بگام نمیدونست داره آبمو میخوره.چه حالی میکردم.خلاصه برام دعا کنید به آرزوم برسم.حتی شده بهش تجاوز کنم.برام مهم نیست.زن عمو منیره بالاخره کونتو میکنم.مطمئن باش
سلام.منم یه زن عمو دارم اسمش منیره ست.آخر هیکل وکونه.قد بلند. هیکلی سینه بزرگ .کون وای نگو از کون.و به اینا رنگ پوست سفیدشو اضافه کنید حالا.راه میره کونش مثل ژله میلرزه.از ۱۲ سالگی تو کف کوس و کونشم.راستش بچه که بودم یه شب خونمون مهمون بودن.نصف شب کرمم ریخت از سوراخ کنار شوفاژ که به اتاقشون دید داشت نگاه میکردم.دیدم عموم داره میکندش.نمیدونید از رو شهوت چه آخ و اوخی میکرد. ولی عموم چون نسبت بهش پیره زود آبش اومد.ولی زن عمو منیره چون دلش سکس خفن میخاست هنوز لنگاش تو هوا قفل بود. فرداش صبح رفت حموم.منم رفتم سر ساکشو شورتو کورستشو دزدکی ورداشتم.وای نمیدونید چه عطرو بویی داشت لباس زیراش.بوی ممه هاش و کوس و کونش رو شورت کورستش بود.انگار لخت بغلم بود و داشتم میخوردمشو میکردمش.دوبار پشت سر هم جغ زدم ریختم تو شورتو کورستش.بعد گذاشتم سر جاش.از حموم که درومد رفت سراغ ساکشو لباس زیراشو تنش کرد.کوس و کونشو بگام آبم مالیده شد به کوس و کون رونش.فکرش دیوانم کرده بود.۲۵ساله من هرشب به عشقش جغ میزنم.عموم زود انزالی داره چون.زن عمو منیره همیشه حشریه.کونو کوسو روناشم چون بزرگن همیشه بهم مالیده میشن و کوسش همیشه خیسه و شهوتی.یبار فرودگاه بودیم تو شلوغی جمیعت رفتم واستادم پشت سرش از عقب که هل دادن خودمو چسبوندم بهش.وای کیر سیخ شدم دقیقا افتاد بین دو لپه کونش تو فرو رفتگی سوراخ کونش .اصلا نفهمیدم کی آبم اومده.بر گشت نگام کرد.منم فوری گفتم آدم نیستن که عین گاو هول میدن همو.تو چشاش که نگاه کردم .از چشاش شهوت میبارید.جنده معلومه بزاره و دلش کیر میخاد.تو حسرت یه سکس خفنه که از سوزش کوسش گریش دربیاد.ولی معلومه میترسه و نمیتونه بگه.شایدم داره با یکی دیگه به عموم خیانت میکنه.تصورش سخته یه همچین کوس و کونی بتونه به شهوتش غلبه کنه.یه چند بار شنیدم کورتاژ کرده.احتمالا از رابطه مخفیش حامله شده بوده. یبارم جلو تالار بودیم عموم کلید ماشینشو داد گفت زن عموت اومد در ماشینو واکن سوار شه.منم از خدا خواسته کلیدو از دستش قاپیدمو رفتم به کمین شکار.تا بیاد کیرم سیخ شده بود از تصور هیکلش.جغ زدم ریختم کف دستم.بعد آبمو مالیدم به دست گیره های در تا وقتی در و وا میکنه آبم مالیده شه دستش.چند دق بعد دیدم داره میاد.وای نگو که به چه حالی افتادم.از دیدنش قلبم تیر کشید.زن عمو منیره پوست روشن و سفیدی داره.با آرایش و خط چشم و سایه خیلی کوس کوس شده بود.لبای قرمزشو با ماتیک درشترو قرمزترو براقتر کرده بود.جلوی چادرش باز بود.سینه های درشت و سفیدش که نوکاشون رو به آسمونه از زیر لباسش پیدا بود.از یقه باز لباسش خط سینشو که دیدم سیاهی چشمم رفت.با اینکه چند دق پیش جغ زده بودم کیرم دوبار سیخ شد. دامنش تا زانو بود ازون به بعد ساق پاش پیدا بود.ساق پای سفیدش رو با تیغ صاف و براق کرده بود.از روشم جوراب گیپور پوشیده بود.خیلی سکسی بود.کفشای براق سیاهش با پاشنه های باریک و بلند. اون پا و پاچه و جوراب گیپور پدر هر مردیو از دیدنش در میاورد.وضعم خیلی خراب بود.تصمیم دیگه قطعی شده بود.اومد جلو سلام کرد.منم با صدای لرزون جوابشو دادم و گفتم کلید دست منه بیا سوار ماشین شو.درماشینو با ریموت زدم. دستشو دراز کرد دستگیره درو گرفت آبمو که مالیده بودم خورد به دستش .لزجیشو فهمید ولی حدس نزد آبه جغه.درو از بالای شیشه گرفتم براش باز کردم.باهاش فقط ۳۰سانتی فاصله داشتم.بوی ادکلن و تنش بهم میخورد.نفسش تو نفسم بود.اومد سوار شه دیگه نتونستم خودمو نگر دارم به کونش دست زدم.نمیدونید چه کونی داشت.نرمی کونش مثل سینه خام بدون پوست مرغ پرکنده بود.معنی فیله رو واقعا فهمیدم. بی اختیار آبم پرید. یه لحظه خشکش زد برگشت نگام کرد.ولی توشک فکر کرد که دستم نباشه وبه در ماشین کونش خورده حتما.خیلی شانس آورد آبم اومده بود.وگرنه تو تاریکی کوچه که همه سرشون به عروسی گرم بود.بزور رو صندلی عقب ماشین میخابوندمشو بهش تجاوز میکردم.از شهوت سرخ سرخ شده بودمو صورتم تو آتیش حشریت گاییدن زن عمو منیره میسوخت.اونم یچیزایی فهمیده بود حشری بود هی آب دهنشو قورت میداد.گلوش خشک شده بود.از ترس اینکه کار دست خودمو زن عمو منیره ندم .گفتم برم عمومو بیارم و ازونجا دور شدم. تصور و بیان کوس و کون هیکل زن عمو منیره براتون سخته.باید ببینیدش تا بفهمید من تو این سالها چی کشیدم.کل زندگیم با فکر کون و کوس و ممه هاش بگا رفته.چندبار خاستگاری رفتم واسه تشکیل زندگی اما هر مدل دختری دیدم گفتم منیره یچیز دیگست و منصرف از ازدواج شدم.خیلی دوست دارم کوسشو اونقدر بخورم آبش بپره تو دهنم.کل تنشو بخورم سیاه کنم.وکونشو بکنم جیغ بزنه.اونقدر تلمبه بزنم تو کونش نفسش بالا نیاد.بعد آبمو بریزم تو کوسش حامله بشه از من.بعدتو مهمونیا جلو همه با شهوت بهش نگا کنم و به کارایی که باهاش کردم فکر کنم.زن حشرییه مطمئنم عشق کیره ولی نمیدونم چجور بهش بگم. ولی دیگه تصمیمو گرفتم.میخام بهش تجاوز کنم.پسرش رفته تهران دانشگاه.عمومم خونه نیست بیشتر وقتا.میخام برم خونشون به یه بهونه ای.طبق معمول که تعارف کرد بیا تو.برم تو همه چیو بهش بگم.اگه خودش راضی شد لختش کنم بکنمش.اگه نه بهش حمله کنم بهش تجاوز کنم. یا بخاطر ترس از آبرو سن و سالش و حرف مردم وآینده پسرش که تو این سن مامانشو گاییدن صداشوودر نمیاره.که مطمئنم اینطوری میشه.و من روزی یبار میرم میکنمش.و تا آخر عمرم با گاییدنش رستگار میشم.یا میره میگه به عموم.که اونم برام مهم نیست.هرچی میخاد بشه.خیلی شهوت دارم تو خونه خودش.رو تخت پسرش ببرم بکنمش.من تا اون کونشو نکنم دست بردار نیستم.آرزومه زن عمو منیره رو بکنم آب گرم کیرمو خالی شم تو کوسش.کل بدنشو بخورم کبود کنم. کل بدنشو چنگ بزنم.جای ناخنام روش بیافته.گلوشو بمکم سیاه کنم.پسر عمو که بچه بود به عشق زن عمو منیره.نصف شب شورت پسرشو میکشیدم پایین میذاشتم لای کونش.توخابم تو گوش پسرش میگفتم نترس من مامانتم میکنم.بعد آبمو میریختم لای کونش.پسرش از بچگی میدونه تو کف کون مامانشم.ولی نمیتونه صداشو در بیاره.یبار عید خونمون بودن.آبمو ریختم لای شیرینی ناپلئونی بردم گرفتم جلو زن عمو منیره.اونم ورداشت با چه لذتی داشت میخورد.کونشو بگام نمیدونست داره آبمو میخوره.چه حالی میکردم.خلاصه برام دعا کنید به آرزوم برسم.حتی شده بهش تجاوز کنم.برام مهم نیست.زن عمو منیره بالاخره کونتو میکنم.مطمئن باش